سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این گونه باشیم...
درباره
میثم[17]

پسرکی آرام وبه شدت دلسوز که نمیتواند ازار واذیت کسی را ببیند ولی... اهل شوخی هستم وگاهی اوقات به شدت جدی

ویرایش
جستجو


آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
شعر ، شهادت ، امام حسن ، مادر ، فیلتر شکن ، گناه ، رهبر انقلاب ، 19دی ، شهید ، روضه ، شهید تورجی زاده ، امام علی ، حدیث ، حسبنالله ، حضرت معصومه ، حقیقت ، حکیمانه ، خدا ، خواص ، داداش ، درد ، دعا ، دعا مجرب ، دل تنگ اعتکاف ، دلتنگی ، دوخط روضه ، دوری از خدا ، ذکر خداوند ، ربیع الول ، رحلت پیامبر ، رحمت خداوند ، امربه معروف ، ایت الله بهجت ، ایرانسل ، بیمه شدن کشور ، پای پیاده ، پدر ، پوشش ، پیام شهادت امام رضا ، پیامک ، تبریک ماه ، تسلیم ، تماس تلفنی ، توبه ، توجیه گناه ، جبهه ، جملات الهام بخش ، چهل روزفراق ، چی میشد اگر خدا ، حالت بحرانی وراه کار ، حجاب ، شهید علی خلیلی ، طفلان زینب ، عشق واقعی ، فاطمه ، فاطمیه ، فداکاری ، فرج ، زیبا ، سائل ، سالروز شهادت تورجی زاده ، سخن پیامبر ، سربازی ، شریفی من ، شهید بهشتی ، شما ، شناخت خود ، آخرصفر ، آرامش روانی ، آهنگ پیشواز ، آوینی ، احترام به والدین ، اخت الرضا ، اربعین ، اربعین حسین ، اعتکاف ، اعمال ام داوود ، اعمالی برای باز شدن بخت ، اقسام اعتکاف ، امام جواد ، رهبری ، روحانی ، روزی ، امام حسین ، امام زمان ، امام صادق ، لااله الا الله ، لطیفیان ، قتلگاه ، قرآن ، گشایش بخت ، محرم ، مذاکره ، مذاکره با امریکا ، مسجد ، من از دور و بری های شما بسیار می ترسم ، مهربان ، نماز ، نهج البلاغه ، نیروی درونی ، وصیت نامه ، ولادت کریمه اهل بیت ، یا زهرا ، یوسف رحیمی ، کربلا ،
ارسال شده در پنج شنبه 93/6/6 ساعت 5:23 ع توسط میثم

سلام کردم

پرسید:شما؟

سکوت کردم

پاسخش را نمی دانستم

آنچه از خود می شناختم را برایم تعریف کرده بودند راست یا دروغش را نمی دانستم

سکوت کردم

و هنوز نمی دانم




برچسب ها : شناخت خود  , شما  ,


      
ارسال شده در سه شنبه 93/2/16 ساعت 5:0 ع توسط میثم

اگر زنان ما با پوشش مناسب ظاهر بشوند و تحریکی صورت نگیره، همسرانشون و سایر  افراد جامعه از آرامش روانی برخوردار خواهند شد.

کسی نمیتواند منکر این شود که با دیدن جذابیت های جنس مخالف(چه زن وچه مرد)به طور بلند مدت وحتی کوتاه مدت روی او اثرات سو     روانی نمیگذارد

 

دکتر الکسیس کارل در کتاب انسان موجودی ناشناخته صفحه 137 و 156 و نیز دکتر دیل کارنگی در کتاب آیین زندگی صفحه 4 هیجان را عامل بیماریهای معده و روده و از جمله زخم معده میدانند.

توماس اکمبس میگه: لذتهای جسمانی در اول کار بر ما لبخند میزند ولی عاقبت نیش زهر آلود خود را در روح ما فرو برده و هلاکمان می کند. ( در جستجوی خوشبختی - ص36)

پرفسور سیمورهالک مدیر قسمت روانی دانشگاه ویسکونیس میگه: فقط در این دانشگاه سالانه بیش از 800 دانشجو به کلینیک بیماریهای روانی مراجعه می کنند که نه تنها من و همکارانم، بلکه اکثر روانشناسان دانشگاههای امریکا از وضع روحی نسل جدید آمریکا دچار وحشت شده ایم.




برچسب ها : حجاب  , پوشش  , آرامش روانی  ,


      
ارسال شده در دوشنبه 93/2/15 ساعت 6:14 ع توسط میثم

 

مسجدها منتظرند و عاشقان منتظرتر، هر دو از دوری یک ساله سخت دلتنگ شده اند. چه صفایی! به راستی عطر این معنویت را حس می کنی؟ می روند با کوله بارهای خالی تا با دستان پر برگردند. می دانم، می دانم پر از توشه آخرت است، می دانم مگر ما غیر از این چیزی از این دنیا خواهیم برد؟ اعتکاف چیست؟ چه قیامی است که در موقع برگشتن همه می گریند و می گویند کم بود؟ اعتکاف در اصطلاح شرع مقدس اسلام آن است که انسانی به قصد تقرب به خدای متعال سه روز در مسجد جامع اقامت کند. آیا اعتکاف مخصوص دین ما است، نه. اعتکاف عبادتی است که مخصوص دین اسلام نیست و در تمام ادیان وجود دارد و در اسلام با تغییراتی مورد تأیید شارع قرار گرفته است. در مورد حضرت نوح سیدبن طاوس در کتاب قصص محمد بن جریرطبری نقل می کند که ایشان 460 سال در کوه ها زندگی می کرد و مشغول عبادت بود و زن و فرزندی نداشت. جامه پشمین می پوشید و از گیاهان زمین غذای خود را تامین می کرد. علت این که او را نوح نامیدند به خاطر کثرت نوحه و گریه آن حضرت بود.(1) به نظر علامه طباطبایی در کتاب المیزان در ذیل آیه 17 در سوریه مریم که: فاتخذت من دونهم حجاباً فارسلنا الیها روحنا، کلمه حجاب به معنای هر چیزی که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه چنین برمی آید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشته تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ تر شود. در کتاب مقدس ما آیات فراوانی در مورد اعتکاف است: (در سوره بقره، آیه 187) خداوند به ابراهیم و اسماعیل امر می کند که خانه را برای طواف کنندگان و معتکفان و سجودکنندگان پاکیزه گردانند. و در آیه: و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله (اعراف/ 142) اشاره به اعتکاف حضرت موسی در چهل روز است. از فضیلت های اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا است. اعتکاف این است که همچون نماز نیست تا بتوان در هر مکانی بجا آورد. اعتکاف در مسجد است نه در هر مسجدی، بلکه در مسجد جامع شهر باشد. 

مسجد بودن یک مزیت و جامع بودن امتیاز دیگر. یکی دیگر از امتیازات منحصر به فرد اعتکاف این است که از چندین عبادت ترکیب شده است. در حقیقت معجونی از چندین عبادت است. 1-حضور در خانه خدا 

2-انس با قرآن 3-روزه دار بودن 4-دعا و نماز شب. اعتکاف درمانی برای روح بیمار و آشفته است. کسانی که دچار رفتار نامتعادل و وسواس می شوند نیاز به پناهگاهی دارند و مقدس ترین جا مسجد است، حرم امن الهی. 

اعتکاف و اعمال ام داود

یکی از مهمترین اعمال در ماه رجب اعمال ام داود است که برای برآورده شدن حاجات و دفع ظلم ظالمان به جای آورند. برخلاف تصور بسیاری که می پندارند این عمل در پایان اعتکاف در مسجد باید صورت بگیرد، باید گفت که این در خانه و یا در هر مکانی دیگر قابل انجام است، اما شرط اصلی سه روز روزه در هر مکانی می باشد. 

ام داود زنی پارسا و صالح بود. در پارسایی او همین بس که دایه مخصوص امام صادق(ع) بود و باتوجه و دقتی که ائمه معصومین در انتخاب دایه داشتند می توان به پارسایی این زن پی برد. 

اقسام اعتکاف

اعتکاف از جمله اعمالی است که تحت عناوینی واجب می گردد. نذر، عهد، قسم، شرط ضمن عقد. اگر کسی خانه اش را به مستاجر اجاره دهد به شرط 3 روز روزه در مسجد و اگر بپذیرد باید به عهد خود عمل کند. اجاره شخصی که متعهد می گردد با دریافت مزد از طرف میت در مسجد اعتکاف کند، مانند نماز استیجاری نیز میسر است. 

نیات اعتکاف

1-نیت برای خود 2-نیت برای مردگان و نیت برای زندگان

مراقبات هنگام اعتکاف

1-سکوت 2-پرهیز ازشوخی 3-کم خوابیدن 4-دائم الوضو بودن 5-ذکر 6-محاسبه نفس 7-پرهیز از صحبت دنیوی. 

خوش به حال شما که روحتان را شستشو می کنید. ما را دعا کنید. قلبمان زنگار گرفته، دعا فرمایید سیاهی جای سفیدی را بگیرد؛ که گفته اند دعای گوشه نشینان رفع صدهزار بلا کند. 

ــــــــــــــــ

1-تاریخ الانبیاء- سیدهاشم رسول محلاتی: ص42




برچسب ها : دل تنگ اعتکاف  , اعتکاف  , اعمال ام داوود  , اقسام اعتکاف  ,


      
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:29 ع توسط میثم

گفتند: چگونه ای؟

 

گفت: نان خدای می خورم و فرمان شیطان می برم

 

(تذکره الاولیای عطار)

 

 

تا حالا فکر کردیم چه قدر عبدالله ایم. چه قدر شکر گوی نعمت های پروردگاریم.

 

راستی اصلا شکر نعمت به چی میگن؟ به اینکه بعد از تموم شدن غذا بگیم خدایا

 

شکرت سیر شدیم!!!!!؟ (بعضی ها همینم یادشون میره)

بازم شهید تورجی:

خواهرشون میگن:

 

محمد رضا که از جبهه که می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .  میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبح

 

ازش پرسیدم :

 

چرا انقدر  استغفار میکنی؟ از کدام گناه می نالی؟

 

جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده  و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره...

 

عجب! شهید تورجی ! رفیق!  تو شکر نعمت نمی کردی؟ تویی که همه ی وجودت را وقف خدا کردی؟ حتی صدای دلنشینت را...؟





      
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:24 ع توسط میثم

بسم الرب الشهدا

 

پنجم اردیبهشت 1366... برای محمدرضا تورجی زاده همان روزی بود که قولش را از امام رضا ، در آخرین سفرش به مشهد مقدس، گرفته بود. زمانی که دنیا با همه ی بزرگیش بر او تنگ شده بود و همه ی نوایش  ناله  بود در فراق دوستان شهیدش...

 

آری !همان آقا محمدرضا، فرمانده ی مهربان و محبوب گردان یا زهرا را می گویم، همان مداح دلسوخته ی اهل بیت، همان عاشق حضرت زهرا، همانی که  نماز شب هایش جلوه های زیبای بندگی را به نمایش می گذارد. همانی جوانی که.....روزی در جواب پرسش خواهرش : آخر محمدرضا تو چه گناهی مرتکب شدی که این طور شب ها ناله می زنی، پاسخ داد : بابت این همه نعمت هایی که خدا به ما ارزانی کرده و ما نمی توانیم شکرش را به جای آوریم....میگویم عجب از کدام نعمت دم می زنی؟ صدای ملکوتی ات را می گویی؟ تو که با تمام و جود و اخلاص آن را در راه خدا خرج کردی...تو که نوای یا زهرایت در جبهه ها گره گشایی می کرد....راستی محمدرضا به خانم حضرت زهرا چه عرضه کردی که مثل خانم از ناحیه ی پهلو و بازو جراحت دیدی و شهید شدی؟...با امام زمانت چطور معامله کردی که این همه تاثیر گذاری؟....به تو از کجا وحی شد که یک ماه دیگر تو را به گلستان شهدا دفن خواهند کرد که مزاری کنار رفیق عزیزت سید رحمان هاشمی برای خود نگاهداشتی؟....تو چطور زیستی که صدایت بعد از شهادت دست هدایت گری شد برای آن هایی که خود روایت می کنند که تو دست گیرشان شدی؟....راستی تو برای خدا چه کردی که مزارت میعادگاه جوانان نسل سومی شده که نه امامی دیده اند، نه جنگی و نه جبهه ای...اما هر وقت کاسه ی صبرشان از جور زمانه و خواهش های نفسانی لبریز می شود،  تو سنگ صبور دل تنگی هایشان می شوی....به راستی تو با مهدی فاطمه چه سر مگویی داری که حتی با دیدن چهره ی نورانی ات ... آ نها که تو را اصلا نمی شناسند دل بسته ات می شوند....

 

رفقای اصفهانی!....خوش به حال شماهایی که می تونید امروز برید سر مزارش و بهش تولد شهادتش رو تبریک  بگید....قسم به جان حضرت زهرا  سلام مرا هم برسانید به او و بگویید شرمنده که دورم اما بسیار دلتنگم و بسیار دوست داشتم که خدمت برسم....و تو می دانی الاعمال بالنیات...

 

شادی روح حضرت زهرا و شهید تورجی زاده  صلوات ....

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم... 





      
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:23 ع توسط میثم

 

 

تعریفش را از برادرم که همرزم او بود شنیده بودم . یکبار یکی از نوارهایش را گوش کردم . حالت عجیبی داشت .

از آنچه فکر می کردم زیباتر بود . نوایی ملکوتی داشت . بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبه ها نوارهایش را گوش می کردیم .

بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند . دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد .

شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم . دعای توسل شهید تورجی در حال پخش بود . هر کسی در حال خودش بود .

صدای در آمد . بلند شدم و در را باز کردم .

 در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت اللـه جوادی آملی پشت در است . با خوشحالی گفتم بفرمایید .

ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند . البته قبلا هم به حجره ها و طلبه هایشان سر می زدند .

سریع ضبط را خاموش کردیم . استاد در گوشه ای از اتاق نشستند . بعد گفتند : اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.

صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود . استاد پرسیدند : اسم ایشان چیست ؟

گفتم :محمدرضا تورجی زاده .

استاد پس از مکثی فرمودند : ایشان (در عشق خدا) سوخته است.

گفتم : ایشان شهید شده . فرمانده گردان یا زهرا سلام الله علیها هم بوده

 

استاد ادامه داد : ایشان قبل از شهادت سوخته بوده

..............

کتاب یا زهرا سلام الله علیها – صفحه 193

سوخته

راوی:

شهید سید محمد حسین نواب

 

« روحانی وارسته سید محمد حسین نواب در سال 73 در منطقه بوسنی به شهادت رسید»





      
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:18 ع توسط میثم

 

صبح روز پنجم اردیبهشت محمد پس از سرکشی به نیروها به داخل سنگر آمد... ساعت 5/7 صبح بود و روز دوم حضور نیروها روی ارتفاعات. محمد نشست کنار ورودی سنگر... حال و هوای خوشی داشت. انگار می‌دانست به کربلایش نزدیک شده است! محمود اسدی که خودش هم بعدها شهید شد، با او صحبت می‌کرد. در مورد آرایش نیروها و امکان پاتک عراقیها و... سنگر کوچک بود و پنج نفر کنار هم بودند که یکدفعه با صدای انفجار سنگر خراب شد! خدمتکن شهید شده بود اما بقیه بچه‌هایی که در سنگر بودند مجروح شده بودند.

 

گرد و غبارها که خوابید محمود، محمد را دید که همانطور که نشسته بوده مجروح شده. سریعاً به سراغ او رفت. مش رجبعلی مسئول تدارکات داشت دنبال دوربین می‌‌گشت و می‌گفت باید عکس بگیرم. ببین محمد چه لبخند قشنگی دارد. محمد را از سنگر بیرون آوردند.

شکاف عمیقی در پهلوی چپش بود و بازوی راستش هم غرق در خون بود. محمود تعجب کرد و گفت: چطور خمپاره از بالا خورده و اینطور در دو طرف بدن زخم ایجاد کرده!

لبهای محمد هنوز تکان می‌خورد. محمود گوشش را جلو آورد اما نفهمید محمد چه می‌گوید. محمد را سریع به پایین منتقل کردند و سوار آمبولانس کرده و خودشان برگشتند. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پشت بی‌سیم اعلام کردند برادر تورجی رفت پیش حاج حسین! می‌گویند حال و هوای اردوگاه درست مثل زمانی بود که حاج حسین خرازی شهید شده بود.

تا چند روز در اردوگاهها فقط نوارهای مداحی و مناجاتهای محمد را پخش می‌کردند. بیشتر مناجاتها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان عجل‌الله فرجه بود... محمود خیلی ناراحت بود تا اینکه شبی خواب محمد را دید؛

خوشحال بود و بانشاط. لباس فرم سپاه تنش بود. چهره‌اش هم بسیار نورانی‌تر شده بود.

یاد مداحی‌های او افتاد و پرسید: محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی توانستی او را ببینی!؟

 

محمد در حالی که می‌‌خندید گفت: من حتی آقا امام زمان عجل‌الله فرجه را در آغوش گرفتم

..............

کتاب یا زهرا سلام الله علیها – صفحه 179

در آغوش یار

راوی:

 

شهید محمود اسدی نقل از نوار خاطرات




برچسب ها : شهید تورجی زاده  , سالروز شهادت تورجی زاده  ,


      
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:15 ع توسط میثم

 

خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند    .

حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود

عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد.

حاجی گفت: هر جور شده با بی سیم تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا ) مداح با

اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا بود.

خلاصه تورجی را پیدا کردند

حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت:

تورجی چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون.

تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت

صدا را روی تمام بی سیم ها انداخته بودند

 

خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم

بچه ها دارند تکبیر میگند خط را گرفته بودند عراقی ها را تارو مار کردند

تورجی خونده بود :

در بین آن دیوار و در ، زهرا صدا می زد پدر، دنبال حیدر می دوید، از پهلویش خون می چکید

زهرای من، زهرای من...

 

5اردیبهشت سالگرد شهادت محمد تورجی زاده گرامی باد




برچسب ها : یا زهرا  , شهید تورجی زاده  ,


      
ارسال شده در جمعه 93/1/29 ساعت 7:0 ع توسط میثم

این فیلتر شکن بسیار بسیار پرسرعت ومطمئن 

فقط تنها قدم آن مطالعه آن و به مرور زمان تفکر وتتدبر برای آیات آن می باشد

این فیلتر شکن نامش قرآن است که پیامبر عظیم الشان اسلام آورده و برای زندگی دنیا و آخرت ما برنامه دارد.

حتما از این فیلتر شکن استفاده کنید حتی اگر شده روزی یک آیه فقط روزانه یک یا دو آیه.

باشد که با این فیلتر شکن بتوانیم فیلتر غیبت امام زمان را از بین ببریم انشالله.




برچسب ها : فیلتر شکن  , قرآن  ,


      
ارسال شده در جمعه 93/1/29 ساعت 5:17 ع توسط میثم



برچسب ها : گناه  , حدیث  , روزی  ,


      
<      1   2   3   4   5   >>   >