سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این گونه باشیم...
درباره
میثم[17]

پسرکی آرام وبه شدت دلسوز که نمیتواند ازار واذیت کسی را ببیند ولی... اهل شوخی هستم وگاهی اوقات به شدت جدی

ویرایش
جستجو


آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
شعر ، شهادت ، امام حسن ، مادر ، فیلتر شکن ، گناه ، رهبر انقلاب ، 19دی ، شهید ، روضه ، شهید تورجی زاده ، امام علی ، حدیث ، حسبنالله ، حضرت معصومه ، حقیقت ، حکیمانه ، خدا ، خواص ، داداش ، درد ، دعا ، دعا مجرب ، دل تنگ اعتکاف ، دلتنگی ، دوخط روضه ، دوری از خدا ، ذکر خداوند ، ربیع الول ، رحلت پیامبر ، رحمت خداوند ، امربه معروف ، ایت الله بهجت ، ایرانسل ، بیمه شدن کشور ، پای پیاده ، پدر ، پوشش ، پیام شهادت امام رضا ، پیامک ، تبریک ماه ، تسلیم ، تماس تلفنی ، توبه ، توجیه گناه ، جبهه ، جملات الهام بخش ، چهل روزفراق ، چی میشد اگر خدا ، حالت بحرانی وراه کار ، حجاب ، شهید علی خلیلی ، طفلان زینب ، عشق واقعی ، فاطمه ، فاطمیه ، فداکاری ، فرج ، زیبا ، سائل ، سالروز شهادت تورجی زاده ، سخن پیامبر ، سربازی ، شریفی من ، شهید بهشتی ، شما ، شناخت خود ، آخرصفر ، آرامش روانی ، آهنگ پیشواز ، آوینی ، احترام به والدین ، اخت الرضا ، اربعین ، اربعین حسین ، اعتکاف ، اعمال ام داوود ، اعمالی برای باز شدن بخت ، اقسام اعتکاف ، امام جواد ، رهبری ، روحانی ، روزی ، امام حسین ، امام زمان ، امام صادق ، لااله الا الله ، لطیفیان ، قتلگاه ، قرآن ، گشایش بخت ، محرم ، مذاکره ، مذاکره با امریکا ، مسجد ، من از دور و بری های شما بسیار می ترسم ، مهربان ، نماز ، نهج البلاغه ، نیروی درونی ، وصیت نامه ، ولادت کریمه اهل بیت ، یا زهرا ، یوسف رحیمی ، کربلا ،
ارسال شده در جمعه 93/2/5 ساعت 11:24 ع توسط میثم

بسم الرب الشهدا

 

پنجم اردیبهشت 1366... برای محمدرضا تورجی زاده همان روزی بود که قولش را از امام رضا ، در آخرین سفرش به مشهد مقدس، گرفته بود. زمانی که دنیا با همه ی بزرگیش بر او تنگ شده بود و همه ی نوایش  ناله  بود در فراق دوستان شهیدش...

 

آری !همان آقا محمدرضا، فرمانده ی مهربان و محبوب گردان یا زهرا را می گویم، همان مداح دلسوخته ی اهل بیت، همان عاشق حضرت زهرا، همانی که  نماز شب هایش جلوه های زیبای بندگی را به نمایش می گذارد. همانی جوانی که.....روزی در جواب پرسش خواهرش : آخر محمدرضا تو چه گناهی مرتکب شدی که این طور شب ها ناله می زنی، پاسخ داد : بابت این همه نعمت هایی که خدا به ما ارزانی کرده و ما نمی توانیم شکرش را به جای آوریم....میگویم عجب از کدام نعمت دم می زنی؟ صدای ملکوتی ات را می گویی؟ تو که با تمام و جود و اخلاص آن را در راه خدا خرج کردی...تو که نوای یا زهرایت در جبهه ها گره گشایی می کرد....راستی محمدرضا به خانم حضرت زهرا چه عرضه کردی که مثل خانم از ناحیه ی پهلو و بازو جراحت دیدی و شهید شدی؟...با امام زمانت چطور معامله کردی که این همه تاثیر گذاری؟....به تو از کجا وحی شد که یک ماه دیگر تو را به گلستان شهدا دفن خواهند کرد که مزاری کنار رفیق عزیزت سید رحمان هاشمی برای خود نگاهداشتی؟....تو چطور زیستی که صدایت بعد از شهادت دست هدایت گری شد برای آن هایی که خود روایت می کنند که تو دست گیرشان شدی؟....راستی تو برای خدا چه کردی که مزارت میعادگاه جوانان نسل سومی شده که نه امامی دیده اند، نه جنگی و نه جبهه ای...اما هر وقت کاسه ی صبرشان از جور زمانه و خواهش های نفسانی لبریز می شود،  تو سنگ صبور دل تنگی هایشان می شوی....به راستی تو با مهدی فاطمه چه سر مگویی داری که حتی با دیدن چهره ی نورانی ات ... آ نها که تو را اصلا نمی شناسند دل بسته ات می شوند....

 

رفقای اصفهانی!....خوش به حال شماهایی که می تونید امروز برید سر مزارش و بهش تولد شهادتش رو تبریک  بگید....قسم به جان حضرت زهرا  سلام مرا هم برسانید به او و بگویید شرمنده که دورم اما بسیار دلتنگم و بسیار دوست داشتم که خدمت برسم....و تو می دانی الاعمال بالنیات...

 

شادی روح حضرت زهرا و شهید تورجی زاده  صلوات ....

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم... 





مطلب بعدی : مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه