سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این گونه باشیم...
درباره
میثم[17]

پسرکی آرام وبه شدت دلسوز که نمیتواند ازار واذیت کسی را ببیند ولی... اهل شوخی هستم وگاهی اوقات به شدت جدی

ویرایش
جستجو


آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
شعر ، شهادت ، امام حسن ، مادر ، فیلتر شکن ، گناه ، رهبر انقلاب ، 19دی ، شهید ، روضه ، شهید تورجی زاده ، امام علی ، حدیث ، حسبنالله ، حضرت معصومه ، حقیقت ، حکیمانه ، خدا ، خواص ، داداش ، درد ، دعا ، دعا مجرب ، دل تنگ اعتکاف ، دلتنگی ، دوخط روضه ، دوری از خدا ، ذکر خداوند ، ربیع الول ، رحلت پیامبر ، رحمت خداوند ، امربه معروف ، ایت الله بهجت ، ایرانسل ، بیمه شدن کشور ، پای پیاده ، پدر ، پوشش ، پیام شهادت امام رضا ، پیامک ، تبریک ماه ، تسلیم ، تماس تلفنی ، توبه ، توجیه گناه ، جبهه ، جملات الهام بخش ، چهل روزفراق ، چی میشد اگر خدا ، حالت بحرانی وراه کار ، حجاب ، شهید علی خلیلی ، طفلان زینب ، عشق واقعی ، فاطمه ، فاطمیه ، فداکاری ، فرج ، زیبا ، سائل ، سالروز شهادت تورجی زاده ، سخن پیامبر ، سربازی ، شریفی من ، شهید بهشتی ، شما ، شناخت خود ، آخرصفر ، آرامش روانی ، آهنگ پیشواز ، آوینی ، احترام به والدین ، اخت الرضا ، اربعین ، اربعین حسین ، اعتکاف ، اعمال ام داوود ، اعمالی برای باز شدن بخت ، اقسام اعتکاف ، امام جواد ، رهبری ، روحانی ، روزی ، امام حسین ، امام زمان ، امام صادق ، لااله الا الله ، لطیفیان ، قتلگاه ، قرآن ، گشایش بخت ، محرم ، مذاکره ، مذاکره با امریکا ، مسجد ، من از دور و بری های شما بسیار می ترسم ، مهربان ، نماز ، نهج البلاغه ، نیروی درونی ، وصیت نامه ، ولادت کریمه اهل بیت ، یا زهرا ، یوسف رحیمی ، کربلا ،
ارسال شده در سه شنبه 92/7/9 ساعت 11:51 ص توسط میثم

من اما از آنجا که هر گونه سخن گفتن با سران روسیاه، جلاد و خونریز کاخ سفید را دون شأن بلندبالای فقط یک شهید از خیل شهدای جمهوری اسلامی می‌دانم، سؤالم را بسنده می‌کنم به طرف ایرانی ماجرا و از رئیس قوه مجریه می‌پرسم؛

«اگر حتی مذاکره با امریکا هم از آداب دیپلماسی و در این شرایط، کاری به صواب و ثواب است، پس چه لزومی دارد زنگ اول را شما به اوباما پاس بدهید و او به شما؟! و اگر علاج همه مشکلات ـ لااقل معضل تحریم برای ما و معضلات امریکا هم برای خودش ـ جز از طریق مذاکره بی‌واسطه انجام شدنی نیست، پس چرا هر که زنگ اول را زده، با افتخار به این تماس پز نمی‌دهد؟! و اگر حداقل به قول شما و جناب اوباما، گفت و گوی تلفنی «اقدامی سازنده و مثبت» بوده، چرا اوباما تلاش نمی‌کند تا بگوید؛ زنگ اول را من زدم؟! و چرا شما تلاش نمی‌کنید تا افتخار زنگ اول را که مسبب این «اقدام سازنده و مثبت» بوده، به نام خود بزنید؟! و آیا جز این است که شروع کننده به یک اقدام مفید، به حق تقدم خود باید فخر کند؟! این تماس را که من نگرفته‌ام! عاقبت، از میان شما و آقای اوباما، یکی زنگ اول را زده. هم او لطف کند و لااقل به احترام آنچه «اقدام سازنده و مثبت» می‌خواند، افتخار کند به تقدم خویش! چطور است که پز سازنده و مثبت بودن این عمل را می‌دهید، اما از پله اول داستان، مرتب اعلام برائت می‌کنید؟!»

مع الاسف از میان آقایان روحانی و اوباما یکی دارد ناراستی می‌کند، لیکن از آنجا که رئیس دستگاه اجرای ما بر «دولت راستگویان» ریاست می‌کند، ما فرض را بر این می‌گیریم ـ و ان‌شاء‌الله جز این هم نیست ـ که عمل زشت دروغ از ناحیه اوباما سر زده است. گفت: «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج». با این تلفن و این دروغ و این الم شنگه، آنچه هرگز آنتن نخواهد داد ایفای حقوق ملت ایران است. ما صدالبته در نیت خیر نمایندگان جمهوری اسلامی تردیدی نداریم، نیز بابت رفتار و گفتار در مجموع درست دولتمردان‌مان در سازمان ملل ممنونیم، اما بسیار بعید و دور از ذهن می‌دانیم که با مذاکره بتوانیم از «امریکای دلال تحریم»، «امریکای حلال تحریم» بسازیم، چرا که وقتی اوباما و نتانیاهو با هم مذاکره تلفنی بر قرار می‌کنند، بعدا سر بدیهیات تماس چانه نمی‌زنند! در «مهرآباد» جناب روحانی، همه آنچه در نیویورک انجام داد، تعبیر به «انعطاف حکیمانه» نمود. اگر «انعطاف حکیمانه» ترجمان دیگری از «نرمش قهرمانانه» باشد که قطعاً مشکلی نیست و اساساً مشکل ما بر سر نام برنامه‌ها نیست. بحث اصل کاری، راه رسیدن به «نرمش قهرمانانه» است، بی‌آنکه این نرمش، جوری صورت بگیرد که مجبور باشیم از زنگ اول آن اعلام بیزاری کنیم! از قضا برائت از پله اولِ اقدامی که توسط روحانی «نرمش قهرمانانه» خوانده می‌شود، فی‌حد ذاته نشان می‌دهد که ور قهرمانانه این نرمش، همراه با کاستی بوده. کم یا کلاً بی‌قهرمانانه بوده. و این قدر مسلم با آنچه مراد رهبر انقلاب بوده، نمی‌خواند. از اینها گذشته، اگر داعیه دست‌اندرکاران بر اجرای مو به موی فرامین رهبر ماست -که جز این هم انتظاری نیست- آن روی سکه «نرمش قهرمانانه» این جمله علمدار چفیه به دوش نقش بسته است که؛ «من به مذاکره با امریکا خوش‌بین نیستم».


حتی پس و پیش یک تماس تلفنی هم کافی است تا پی به حکمت نهفته در فرموده‌های ولی‌امر ببریم. گمانم بدترین و دگم‌ترین تلقی از «نرمش قهرمانانه» این است که تصور کنیم این پلیتیک، تنها از راه کانال زدن با امریکا می‌گذرد.


آرمان‌گرایی ما البته جمع با واقع‌بینی است. ما از هر اقدامی که بار تحریم را از دوش جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران بردارد، استقبال می‌کنیم، اما این هم هست که اقدام غیرقهرمانانه هرگز نمی‌تواند نتیجه دلخواه به همراه داشته باشد. قرار بود خم شویم تا یه خم دشمن را بگیریم، نه اینکه بابت زنگ اول غم بگیریم!


چرخ زندگی دیپلمات‌ها باید بچرخد، به این شرط که چرخ سانتریفیوژها هم بچرخد! غرور هسته‌ای، بخش مهمی از زندگی ملت ماست و اساساً تعارضی با زندگی ما ندارد. ما هسته‌ای و زندگی را با هم می‌خواهیم. تحریم باید برداشته شود، با «گشایش» نه «سازش». ما در هسته‌ای، روی زنگ اول‌هایی که زده‌ایم، ایستاده‌ایم. ما ایستاده‌ایم و «مرگ بر امریکا» همچنان شعار ماست. «شعار زیبای وحدت آفرین ماست». حق تقدم این شعار با ملت ماست. ما دیپلمات نیستیم، اما سختی کار دیپلمات‌ها را درک می‌کنیم. من باب اعتدال، دیپلمات‌ها هم باید ما را بفهمند و احترام فرزندان انقلابی خمینی و خامنه‌ای را نگه دارند. آری، ما انقلابی هستیم و پای تمام زنگ اول‌های‌مان، جنگ اول‌های مان ایستاده‌ایم.

حسین قدیانی

جوان/ 8 مهر 1392





برچسب ها : روحانی  , تماس تلفنی  , مذاکره  , تسلیم  ,


مطلب بعدی : مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه